کوه هم جا به جا کرده بودم اینقدر خسته نمیشدم!!ریزنوشت:خستگی ناشی از بیکاری

بر معرکه خر لعنت!!!ببخشید بر خر مگس معرکه لعنت

 بچه که بودیم چه کارهایی که نمیکردیم...ریزنوشت:مگه الان بزرگ شدیم

هیسسسسسسسسس هیسسسسسس ریزنوشت:همه ساکت بودن ناگهان....گفت

 ادم به یک مو بند است!بعد میره رو پل صراط که اونم اندازه مو هست!...ریزنوشت: خدایا نمیشد یه چیز محکم تر!

یارو امد برامون از کلمات خاص اصفهانی استفاده کنه گفت :من کلش کلشِ میرم تو هم بیا!!گفتم باشه برو لخون لخون بهت میرسم:))

 یه موقع من افتادم تو مردی!..ریزنوشت:به جان خودم مرگ حقه 

همون طور که دوستان مطلع هستن امشب شب تولد من و رسول هست همین جا تشکر خیلی خیلی صمیمی میکنم از همه دوستان که بهمون لطف داشتن و برامون پیام دادن....از کیک تولد و اینا که خبری نبود !به همین مناسب من یه جعبه کیک خریدم و اینم از شمع هامون :دی..فقط نمیدونم این رسول سنگ قبر تزئین کرد یا کیک تولد:دی..تازه شمع هاش هم از اون سنگ رو قبرستونی هاس::)...بفرماییدد

یه عمر هیشکی تو این مملکت استفعا نمیخواست بده حال یهو رئیس جمهور را جو گرفته...ریزنوشت:همه را برق میگیره ما را نه نه جون ادیسون!

 آتش زهد وریا خرمن دین خواهد سوخت// علی این خرقه پشمینه بیندازو برو..ریزنوشت:حافظا حلال کن